-
عید قربان
جمعه 2 بهمنماه سال 1383 01:13
سلام دوستای خوبم عید قربان مبارک موفق باشید
-
عمر
پنجشنبه 24 دیماه سال 1383 23:39
به نام او ..... گذراندن عمر چه زیباست و رویا انگیز . خورشید با همهی درخشندگی و جلالش در پایان روز ناپدید میشود و جای خویش را به تاریکی شب میسپارد ولی آفتاب عشق جاودانی تو همیشه در آسمان قلبم میدرخشد هر وقت که از تو خداحافظی میکنم هر صدایی که میشنوم پژواک صدای تو به گوشم میرسد به هرجا که مینگرم جز چهره تو چیزی...
-
دیدار
یکشنبه 20 دیماه سال 1383 00:11
سلام دوستهای خوبم ببخشید من سرم خیلی شلوغ بود نتونستم بنویسم دیدار با جان چه زود گذشت چقدر زود از انتهای کوچه دلبستگیها پرکشیدی تو که میگفتی از این کوچه اگر بارها گذر کنم باز هم خسته نمیشوم ولی تو به من گفتی خستهای و دیدارها خواب را از چشمانت گرفتهاند تو به من گفتی که دیگر آرزو نداری به دیار سبز خوبیها برگردی...
-
همه چیز برای تو
پنجشنبه 3 دیماه سال 1383 00:22
زندگی مال تو مرگ مال من راحتی مال تو گرفتاری مال من شادی مال تو غم مال من همه چیز مال تو ولی تو مال من
-
ترس
یکشنبه 29 آذرماه سال 1383 01:08
می گی بارون و دوست دارم ولی وقتی بارون مییاد چتر میگیری بالای سرت می گی گلها رو دوست داری ولی به راحتی از شاخه جداشون میکنی می گی برف و دوست داری ولی طاقت یه گوله برف و نداری می گی پرنده ها رو دوست داری ولی می اندازیشون تو قفس انتظار داری نترسم وقتی می گی عاشقی ؟؟؟؟!!!!!
-
عمر دوروزه
پنجشنبه 26 آذرماه سال 1383 00:24
سلام دوستان خوبم امیدوارم که حالتون خوب باشه و لباتون خندون باشه عمر دروزه ارزش غصه نداره باخته کسی که غم روی غم میذاره . زندگی زیباست زندگی آتشگهی دیرینه پا برجاست گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست ور نه خاموش است و این خاموشی گناه ماست موفق باشید
-
جدایی
یکشنبه 22 آذرماه سال 1383 00:54
کاش که عشق دیروز هنوز میون ما بود واسه من توی قلبت هنوز یه ذره جا میخوای تنهام بذاری با این دل دیوونه میگی سیری از من با صد هزار بهونه من دوست دارم عاشقتم اینجوری آزارم نده جواب رد به این قلب گرفتارم نده نگو تمومه عمر آشنایی نگو رسیده لحظهی جدایی قسم به اون خدایی که میپرستی دار و ندار این زن فقط تو هستی دوستدار...
-
به نام او
سهشنبه 10 آذرماه سال 1383 23:15
دیدار کسانی که دوستشان داریم همیشه شادی آور است حتی در خواب آرزو دارم لحظه ای با تو باشم در کنار تو در امواج دریت روم تا آزاد شوم تا معنی آزادگی را بفهمم من همان کودک افسانهایت هستم همان که در موج دریا ها رها شده تنهای تنها بیکس و غریب آرزوها داشتم در خیال خود با تو زندگی میکردم با تو تنها تک سوار عاشق آرزوها داشتم...
-
سلام دوباره
شنبه 7 آذرماه سال 1383 23:16
سلام به دوستهای گلم و ممنون ا زهیچکس عزیز که کامنت های بی موردی که یکی از دوستان گذاشته بود در نبود من پاک کرده دوستان ببخشید که نتونستم مطلب بنویسم آخه گفتم که چند وقته خیلی در گیرم به هر حال دوستتون دارم مواظب خوتون باشید
-
زندگی
شنبه 23 آبانماه سال 1383 00:17
سلام امیدوارم که حالتون خوب باشه خوش می گذره انشاالله که موفق و پیروز و شاد ببخشید که یه چند وقتی نبودم یک کمی درگیر مسایل کاری بودم . خدا رو شکر حل شد سعی می کنم تو این چند روزه دوباره بلاگ و آپ دیت کنم مواظب خودتون باشید دوستدار شما
-
بگو برگردد
جمعه 15 آبانماه سال 1383 22:14
دل من طالب یار است بگو برگردد طالب روی نگار است بگو برگردد صحبت از یاسمن و یاس و گل نرگس نیست صحبت از چشم خمار است بگو برگردد همه جا صحبت پاییز و گل مصنوعی ست حرف من حرف بهار است بگو برگردد من چه گویم زرخش تا تو ندانی هیهات دلبرم لاله غدار است بگو برگردد چشم زیبا رخ رخشان و همه نور افشان زلف او چون شب تار است بگو...
-
با تو ............
یکشنبه 10 آبانماه سال 1383 23:08
ای گوشه چشمت همه افسون و فریب اندر دل ما زهر نگاه تو لهیب بی تو نه قرار باز خواهم نه شکیب با تو نه دوای درد جویم نه طبیب مرسی بابت توجه شما به بلاگ من همتون و خیلی دوست دارم
-
در غم تو
پنجشنبه 7 آبانماه سال 1383 00:10
دل خسته ای که از تو به حسرت جدا شود در حیرتم که با که دگر آشنا شود از بسکه در غم تو کشیدم زسینه آه چندان اثر نماند که صرف دعا شود عزیزان ببخشید که همش مجبورم براتون شعر بنویسم امیدوارم که خوشتون بیاد . دوستای خوبم امسال ساله سومی هست که محمد و ندارم و هنوز با خاطراتش زنده ام امیدوارم که همه اونهایی که همدیگرو دوست...
-
شب غم
سهشنبه 5 آبانماه سال 1383 00:33
ترا با غیر میبینم صدایم در نمیآید دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمیآید نشستم باده خوردم خون گریستم کنجی افتادم تحمل میرود اما شب غم سر نمیآید چه سود از شرح این دیوانگیها بیقراریها تو مه بی مهری و حرف منت باور نمیآید توانم گفت مستم میکنی با یک نگه اما حبیبا درد هجرانت بگفتن در نمیآید منه برگردن دل بیش از این طرق...
-
شکایت
شنبه 2 آبانماه سال 1383 00:18
مرا شکایتی از روزگار در دل نیست چو نیست چشم امیدی روزگار مرا از این دنیای پر ماتم گذشتم از این افسانه مبهم گذشتم دگر در من مجو آثار هستی که او را ز تو زهستی گذشتم
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 30 مهرماه سال 1383 00:03
دو چشم ناز تو همرنگ دریاست لبانت چون شقایقهای صحراست تو در اوج غرورت بی نیازی سر اپای وجود من تمنا ست
-
سو ء تفاهم
چهارشنبه 29 مهرماه سال 1383 12:54
دوستان خوبم با سلام مثل اینکه برای شما سو ء تفاهم پیش اومده منظور من از محمد دوست خودم نه هیچکس . هیچکس برای من یک همکار خوبه و مثل برادرم میمونه و خدا شاهده من خیلی تلاش کردم که با نفس آشتی کنه اما خوب انگار قسمت نبود در هر صورت موفق و پیروز باشید .
-
اولین نامه
چهارشنبه 29 مهرماه سال 1383 00:13
سلام به دوستهای خوبم امیدوارم که همتون خوب و سلامت باشید امروز میخوام اولین نامه ای که به محمد نوشتم بعد ا زاینکه دیگه نداشتمش و هیچ وقت به دستش نرسید رو براتون بنویسم امیدوارم که خوشتون بیاد به نام ایزد منان امروز دلم تو را میخواهد فردا دلم تو را مییابد نمیدانم آیا فردایی هست اگر هست چه فردای دوریست فردا را به...
-
سلام
سهشنبه 28 مهرماه سال 1383 01:18
سلام به دوستهای خوبم من سولماز هستم ۲۲سالمه از تهران می خوام براتون خاطراتم و تعریف کنم خاطرات دوستی با محمد که برام خیلی عزیزه هر چند کم کم دارم فراموشش می کنم ولی شاید براتون جالب باشه این بلاگ اولین کاره منه و ا زهیچکس عزیزم تشکر می کنم که به من خیلی کمک کرد تا بتونم یه بلاگ داشته باشم این هیچکس یکی از دوستها و...